نتایج جستجو برای عبارت :

قضاوت در مورد آدما سخته.‼️

نگاه صحیح به آدما شاید اینجوری باشه:اونی که بیشتر میگه نمیدونم،بیشتر میدونه!اونی که قویتره،کمتر زور میگه!اونی که راحت تر میگه اشتباه کردم،اعتماد به نفسش بالاتره!اونی که صداش آرومتره،حرفاش با نفوذتره.اونی که بیشتر طنزمیگه،به زندگی جدی تر نگاه میکنه.قضاوت در مورد آدما سخته.
فقط می تونم بگم سخته.نبود عزیزان ات خیلی سخته. سخته درو باز کنی و کسی نباشه بهش سلام کنی ... 
سخته فقط برای خودت غذا درست کنی ... 
سخته کسی راجع به خریدت از تره بار نظر نده ... 
=)) 
:((  سخته کسی نباشه بری رو اعصاب اش ... اعصابشو خورد کنی بعد بخندونیش :)) 
در این حد سخته که رابط ام با گلدون های خونه تو این مدت عوض شد ... 
هزاری هم صدا و تصویر رو داشته باشی، بازم سخته چون "حضور" نمیشه ...
.
.
.
.
البته که به این "نبود" عادت می کنیم احتمالا ... اما خب اذیت خواهیم شد تا
خیلیا می‌گن قضاوت کردن کار بدیه و اه و پیف و فلان. اصلا قضاوت نکنیم و کینه‌هارو بریزیم دور و پر از حس خوب باشیم!! اما به نظر من تنفر از آدمای نفرت‌انگیز خودش حس خیلی خوبیه. و قضاوت کردن هم کار بدی نیست به شرطی که مستند باشه. آقا ما با توجه به رفتارِ دیده‌شده از یک آدم، که اتفاقا خیلبم توش دقیق شدیم، نحوه‌ی برخوردش رو پیش‌بینی می‌کنیم... یا مثلا اتفاقی که براش افتاده، یا دلیل رفتارش رو حدس می‌زنیم. معمولا هم اشتباه نمی‌کنیم. لذت هم می‌بریم. پ
تغییر کردن واقعا سخته، توی هر مسئله ای سخته. حس عدم امنیت به آدم القا میکنه:|. شایدم فقط من اینجوریم؛پای انجام دادن که میرسه، ترجیح میدم توی موقعیتی که هستم بمونم. حتی بعضی از خواسته هام رو، به دلایل خیلی چرتی که نمی دونم منشاش چیه؛ دنبالش نمیرم. در حد همون خواسته میمونن:(
حالا وقتی سعی کنی شخصیتتو عوض کنی، رفتارت رو عوض کنی، طرز فکرت رو تغییر بدی، سختیش چندین برابر میشن. اینجور چیزا توی عمق وجود آدم، ریشه دارن. نمیشه راحت عوضشون کرد. ولی دوست د
قضاوت ساده ترین کار است ...
برای همین است که انسان ها قضاوت میکنند ...
تو که مرا نمیشناسی ، چگونه میتوانی خودخواهانه مرا نقد کنی؟!
تو که از چیزی خبر نداری ، چگونه میتوانی به راحتی حکم بدهی ؟!
دنیا را هرکسی از منظر خودش میبیند ...
درسته دنیا تاریکِ تاریک است ... من هیچ گاه نخواستم که کسی را اذیت کنم که حال اینگونه مرا مورد قضاوت قرار دهی ...
حال هرچه میخواهی بگو و هرچه میخواهی فکر و قضاوت کن ...
یاعلی !
تو این مدتی که گذشت فهمیدم آدما راحت تر از اونی که فکرشو میکردم پشتمو خالی میکنن راحت قضاوت میکنن راحت محکوم میکنن و راحت تر از اون طلبکارن و انتظار دارن حالا دیگه اما میدونم سکوتم از خریتم نیست فقط حرفم نمیاد وقتی این رفتار هارو میبینم آدمها خودخواه ترین و منفعت طلب ترین موجوداتین که ممکن بود به وجود بیاد و اومد اره دلم پره از همه میدونم کم کم بارکردم که برم میدونم دیگه نمیخوام حتی بگم که میرم میدونم به خودشونم بیان نمیفهمن تارایی بوده مید
شناخت بعضی آدما سخته... ممکنه مدت ها باهاشون در ارتباط باشی حتی زیاد ولی واقعا شناخت دقیقی ازشون نداشته باشی...
اما بعضی آدما...
بعضی آدما خیلی خیلی زودتر از چیزی که فکرشو میکنی اون شخصیت تاریکشونو نشون میدن
یا ویژگی های مزخرف و احمقانه شون... 
یا تفکرات ناپخته و عجیبشون...
ازین آدما فاصله بگیرید...
اینا یه دیگ بزرگ از ادعا هستن...
یه قانونی داشتیم که میگفت : حاصل ضرب توان در ادعا یک مقدار ثابته. 
یعنی چی؟ 
به زبان ساده یعنی هر چی ادعای کسی بیشتره، ب
وقتی عاشق شوی راز دل تو گفته نتونی
چقده سخته خدایا چقده سخته خدایا
چقده سخته خدایا
چقده سخته خدایا چقده سخته خدایا
چقده سخته خدایا
روز نوروز بچینی گل سرخ
برسر راه نگات فرش کنی
روز نوروز بچینی گل سرخ
برسر راه نگات فرش کنی
دلبرت بیاد بپرسه کار کیست
تو براش گفته نتونی
چقده سخته خدایا چقده سخته خدایا
تو براش گفته نتونی
چقده سخته خدایا چقده سخته خدایا
دلبرت خنده کنه با دیگران
تو بسوزی و براش گریه کنی
دلبرت خنده کنه با دیگران
تو بسوزی و براش گریه ک
دو سناریو مطرح می‌کنم : اول. یک نفر از من تعریف می‌کند، که من قد بلندی دارم، صدای خوبی دارم، هوش بالایی دارم و ... . دوم. یک نفر دیگر درباره من گفته "دم‌دمی مزاج‌ست، اراده ضعیفی دارد، بی‌عرضه‌ست"
واکنش من به اولی تشکرست. واکنش مودبانه به دومی اما "قضاوت نکن"ست. در حالی که هر دو مورد، قضاوت بود، اولی قضاوت درباره مواردی که از اختیار شخص خارج‌ست، دومی قضاوت درلاره مواردی که در اختیار شخص و تغییرپذیرست.
این لفظ نفرت‌انگیز، "قضاوت نکن" چیزی نیست
قید دوستی هایی که حالت رو بد میکنن رو باید بزنی..
جمله ی زیبا و سنگینیه.
از دوستی با ف لذت میبردم،اما تحمل ف۲ برام سخته.رابطه ی ما سه نفره شکل گرفته!و انگار سه نفره معنا پیدا میکنه!اعتقادات،رفتار و عقایدش اصلا اونی نیست که با من مچ بشه!
با اینکه برام سخته،اما،قیدش رو زدم!قید هر دوشون رو با هم.
پ.ن:سخته برام.
چقدر سخته زندگی با کسی که یه زمانی عاشقش بودی و حالا از چشمت افتاده
چقدر سخته نتونی ببخشیش
چقدر سخته دیگه نتونی بهش اعتماد کنی...
چقدر سخته دیگه دروغاش و باور نکنی
وقتی بهت میگه دوست دارم دیگه دلت نلرزه....
چقدر سخته زندگی کردن با تمام این سختی ها...
تَحمل حرف های آدمای دورم رو دیگه ندارم ، چون بلد نیستم حمایت کردنو ، بلد نیستم دلیل آوردنو ، بلد نیستم توضیح دادنو...! 
دیگه یکی که با ۴۰ سال زندگی هیچی نمیفهمرو من ِ ۱۹ ساله نمیتونم حالی کنم میتونم؟!
این روزا فقط شنیدم توهین ، تهمت ، این تهمت هایی که میزنیم به آدما یه روزی جوابشو باید بدیم ، هرچی یادمون رفته باشه ، خواهشا خدا نره ، تمام قضاوت هات به آدمایی که نمیشناسیشون خوب اون دنیا یقمونو میگیره...!
این روزا بیش از حد میشه گناه کرد، اونم از نو
یه چیزی که احتمالا برای همه مون پیش اومده اینه که نقدی به رفتار کسی وارد کردیم و جواب گرفتیم: "تو نمیتونی من رو قضاوت کنی!"
خب! راستش من فکر میکنم این جمله در خیلی از موارد تبدیل شده به نوعی فرار رو به جلو و توپ رو در زمین دیگری انداختن برای فرار از پاسخگویی. آیا ما واقعا حق قضاوت دیگران رو نداریم؟ البته که داریم! زندگی سرشار از موقعیت هاییه که قضاوت مارو میطلبن. ما برای تعامل با دیگران به قضاوت کردن اونها احتیاج داریم. چیزی که اشتباهه نفس قضاوت
هر"پرهیزکاری" گذشته ای دارد و هر "گناه کاری" آینده ای پس قضاوت نکن.میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند. در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
محتاط باشیم، در "سرزنش "و "قضاوت کردن" دیگران وقتی ؛نه از "دیروز او" خبر داریم، نه از "فردای خودمان"
قسمت جالبی از متن کتاب "شیاطین"داستایوفسکى
هر "پرهیزکاری" گذشته ای دارد
 وهر "گناه کاری" آینده ای!
 پس قضاوت نمیکنم .
میدانم اگر:
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد...
تا به من ثابت کند.
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
محتاط باشم ، در "سرزنش "
و"قضاوت کردن" دیگران 
وقتی؛
نه از " دیروز او" خبر دارم، 
نه از "فردای خودم"
یار با ما بی​وفایی می​کند/   بی​گناه از من جدایی می​کند
شمع جانم را بکشت آن بی​وفا /جای دیگر روشنایی می​کند
شاید خداحافظی با صمیمی ترین دوستت که مثل دو تا خواهر با هم بودی سخت باشه. دوستی که از همه چیز زندگیت خبر داره و تو اونو مثل خواهرت دوست داری. 
ولی بدتر از اون خداحافظی اینه که ببینی بعد دوری زیاد از هم، بعد اون همه مهر و محبتی که بینتون بوده، اون تو رو کنار میذاره و دیگه سراغی ازت نمیگیره و تو رو بلاک میکنه و به همین راحتی  تو رو فراموش
میدونی تو با گذشت زمان از رفتار های درست و غلط آدما تو ذهن خودت یه شناخت پیدا میکنی و کم کم اگه نتونی تو حال باشی، میری تو ذهنت و با اون آدمی که با شناختات ساختی زندگی میکنی، کم کم حتی اگه اون آدم اشتباهاتشو جبران کرد دیگه نمیبینی و مدام با همون تصویر ذهنیت که قدیمی شده آزارش میدی، با ندیدنت آزارش میدی، این میشه که اون آدم دست از اثبات خودش به تو، میکشه و دیگه انگیزه ای برای تغییر به خاطرت نداره، بذار یه رازیو بهت بگم، یادت باشه آدما ممکنه هر ر
اِدی: من می خوام برم پیش خواهرم، اونجا یه شیرینی فروشی بزنم. برای روز تولدت یه کیک بزرگ می فرستم.
جک: من از کیک تولد بدم میاد.
اِدی: چی؟ بدت میاد؟ چرا؟
جک: می دونی ، اینایی که میگی ، به روحیه ات نمی خوره. تو دوباره میری سراغ دزدی چون تو یه دزدی.
اِدی: آدما عوض می شن جک 
جک: روز ها عوض میشن، ماه ها عوض میشن ، فصل ها عوض میشن، ولی آدما هرگز عوض نمیشن.
ادی: چرا عوض می شن، خود تو هم عوض میشی. می دونی می خوام رو کیک تولدت چی بنویسم ؟ جک موزلی. هه آره برات می فر
امروزه،آدما خیلی برداشت های اشتباهی از حرف و رفتار های دیگران میکنن،یه چیزی درموردت میگن که تو شاخ در میاری.آدم باید توجه کنه به رفتار هایی که میکنه و حرفایی که میزنه،چون گاهی اوقات،بدون اینکه خودت با خبر بشی،متهمت میکنن.تهمتی بهت میزنن که حتی تو بهش فکرم نکردی و اصلا منظورت اون نبوده.نمیشه گفت قضاوت،باید گفت برداشت اشتباه زیاد شده مخصوصا برداشت اشتباه از رفتار آدما.یه جورایی اگه حواست نباشه،گناهکار میشی.اون موقع ست که حکایتت میشه،آش نخ
خدا اگه بخواد آدما رو از هر گوشه جهان و در هر قید و بندی که باشن بر می‌داره و بهم می‌رسونه. چرا مثال بزنم از ملیکاخاتون و امام حسن (ع) که بگیم این بخاطر شرایط ویژه شونه  ؟ مگه یلدا و آووکادو ی بلاگ قصه شون کم عجیبه؟
ولی کاش خدایی که آدما رو انقدر عجیب بهم وصل میکنه، همینجوری هم کنار هم نگهشون داره. ما آدما خیلی کار خراب کنیم‌. انقدر که بعد چندتا سختی همه معجزه های جلوی چشممون رو انکار کنیم و با خودمون بگیم : "ما آدمِ هم نبودیم، این اشتباهی بود که
گاهی اوقات مثل الان صدای سوت کشیدن مغزمو میشنوم
سرم درد میگیره
اهلِ قُرص و مُرص و اینا نیستم اما بعضی وقتا خیلی طبیعی خیلی زیاد داغ میکنه کله ام
حس میکنم این آدمایی ک دارم میبینم دیگه بدرد نمیخوره ، وقتی از خواب بیدار میشم و وِز وِز تلویزیون رو میشنوم که داره خبرِ مرگِ باباش و میگه دلم میخواد برم سرم و بکوبم تو تلویزیون تا یا تلویزیون یا خودمو بفرستم گوشه مریضخونه
آرامش لازم دارم ، خالی شدن لازم دارم
بعضی وقتا دلم میخواد برم کنار رودخونه آی
به استناد سایت آزمون های حقوقی دینا آزمون قضاوت هر ساله توسط قوه قضاییه برای گزینش داوطلبان تصدی منسب قضا برگزار می شود . ثبت نام برای آزمون جذب عمومی قضاوت از طریق سایت سازمان سنجش انجام می شود . بعد از قبولی در آزمون کتبی چند مرحله مصاحبه علمی ، روانشناسی و تحقیقات محلی هم برای پذیرش قطعی وجود دارد . برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ثبت نام آزمون قضاوت بر روی لینک زیر کلیک کنید :
 
 
www.heyvalaw.com/web/articles/view/1884/ثبت-نام-آزمون-قضاوت.html
《کم‌کاری خودتو پای دیگران نذار، مسئول کارات باش، کار رو به نحو احسن انجام بده اما اگه ندادی گردن بگیر.》
یاد بگیرید مسئولیت کارتون رو بپذیرید، این چیزیه که همیشه تو حساس‌ترین موقعیتای زندگی از عامری-استاد ریاضی کنکور- یادم می‌افته..هر بار که میام توجیه کنم، عصبانی می‌شم و تقصیر  همه‌چیز رو می‌اندازم رو دوش  بقیه، وقتایی که غرورم اجازه نمی‌ده عذرخواهی کنم و سرمو بالا بگیرم بگم این اشتباه منه و بابتش معذرت می‌خوام و خودم درستش می‌کنم.
می گن شروعِ کار، سخت ترین قسمتِ کاره
 
اگه بخوایم پاهایی که سالها حرکت نکردن رو تکونشون بدیم؛ سخته
اگه بخوایم اضطراب بالا و پایین شدن زندگی رو ببینیم؛ سخته
اگه بخوایم دست روی دست هم بگذاریم؛ سخته 
و پذیرفتن راکد موندن سخت ترین کاره برای سلولهایی که در جنب و جوشن
 
خیلی ها تونستن برای هدفشون بجنگن
این زخم خوردن ها زیبا و مقدسه
پس...
 
به نام خدا
 
زود قضاوت نکن !!!از اواخر سال ۹۷ تا به امروز چندین‌ مورد پیش اومده که افرادی رو در درون خودم قضاوت کردم که بعد متوجه شدم که اشتباه بوده و بعدش حس خیلی بدی رو تجربه کردم.این اخلاق بدی که تازگی خیلی روش زوم کردن رو اینجا ثبت میکنم تا دیگه تکرار نکنم :)
یه لحظه هایی تو زندگی هر آدمی هست که دلش میخواد نباشه میخواد برا لحاظاتی نفس نکشه
حس نکنه...
نفهنه...
خیلی سخته حرفا و کارایی رو بهت نسبت بدن که هیچ ارتباطی به ت نداره!
گاهی دل آدم هوس گریه میکه^_^
حوس یه داد محکم از ته دل ...
اینکه میگن جانم به لب رسیده رو تجربه کردی!یا شنیدی!؟
من هم دیدم هم شنیدم
وهم با بند بند وجودم حسش کردم ...
با گوشت و استخونم حسش کردم...
سخته خیلی سخت :/
به این مرحله که میرسی هیچ چیزی خوشحالت نمیکنه_
ولی برعکسش کوچیک ترین مشکلات میت
هیچوقت فکر نمی کردم دنیای بدون اینترنت اینقدر غیر قابل تحمل باشه. واقعا سخته که نتونی یک کلمه را که معنی اش را نمی دونی را سرچ بکنی. یا بری و دو تا خبر خارجی بخونی. یا برای رفتن به یک سایت مجبور بشی که حتما آدرس اون سایت را حفظ کنی . 
 
عجب زندگیه سخته که حتی نتونی یه ذره بازی آنلاین بکنی
 
به نظر اگه سریعا این اینترنت را وصلش نکن من یکی که کلا مریض بشم
دیشب یه نفر که اصلا ازش انتظار نداشتم قضاوتم کرد و البته بعدش خودش کلی عذرخواهی کرد که عذاب وجدان گرفته و منم بهش گفتم ناراحت نشدم؛ ولی خب چرا پیش خودم یکمی ناراحت شدم چون من اگه به جای اون بودم نمیتونستم اون حرفا رو بهش بگم"چرا ما آدما نمیتونیم از نگاه سرزنش و قضاوت به هم نگاه نکنیم؟بنظرم چون ما نمیتونیم جای همدیگه باشیم؛ هر چقدرم که بهم نزدیک باشیم؛ هر چند که احساس همدردی داشته باشیم و خیلی چیزای دیگه؛ ولی نمیتونیم جای هم باشیم؛ نمیتونیم د
«احساس میکنم ازش خوشم نمیاد»، اولین جمله‌ای بود که نوشتم. حس بدی داشتم. قیافه‌ام آویزون بود. خدایا! نکنه وقتی دعا می‌کنم تا بیاد اون بالا، کسی دستکاریش میکنه و داره یه برعکسش مستجاب میشه؟! الان هم حس خوبی برای دیدارهای بعدی و گپ و گفت‌های بعدی ندارم.
احساس می‌کنم شخصیت داستان «گردنبند» هستم که ناچارم به یه انتخابی دست بزنم که تو دلم نیست و بعدش هی احساس شکست پشت احساس شکست. اگر چه فعلا نباید زود قضاوت کنم اما خب. برای یکی مثه من که کلی کمال
خب من فقظ اومدم سریع بگم که چه کتابایی خوندم. اولیش درک یک پایان بود. که خیلی چیزای فلسفی داشت و خوشم اومد از این. اما داستاتش بد نبود. اگه بخوام بگم چی یاد گرفتم فکر کنم فقط قضاوت نکردن رو البته به اضافه اینکه اون چیزای فلسفی قشنگ بپد همونطور که گفنم.  
دیگه الان النور و پارک رو دارم مبخونم. با گوشی سونی اومدم الان. دیگع سخته تایپ باهاش :دی.  
چرا در مورد دیگران بی‌رحمانه قضاوت می‌کنیم مخصوصا زمانی که نادیده‌گرفته‌می‌شویم؟
تصور کنید برای خرید لباس به مغازه‌ای رفته‌اید، فروشنده با بی‌میلی جواب سوالات شما را می‌دهد، در مورد این فروشنده چه فکری می‌کنید؟ مطمئناً آماده‌اید صدها برچسب منفی بهش بزنید....
ادامه مطلب
فک کن که research که همیشه جای امن و خوشحالت بوده هم خراب شه ):
به خاطر آدما... خسته ست مهسا، خسته ):
دست از سرم چرا بر نمی دارن؟ چرا؟ جای خوشحالم کجاست دیگه؟ :)
من چرا از حقم دفاع نمی کنم؟ چرا به بقیه آدما اینقدر وزن می دم؟ اینقدر اثرگذاری در نظر می گیرم؟ :)
احتمالا شده تا بحال شنیده باشین که "ما تجربمون بیشتره" یا اینکه " ما بهتر میدونیم" و یا "ما صلاح تورو میخوایم"! و با این بازی کلمات جوون تر ها رو مجبور به کاری میکنن که بر خلاف میلشونه!!
چه استعدادهایی که تو این گرداب غرق نشده و چه سالهایی که برای لذت نبردن از زندگی اجباری تلف نشده!!
چی میشه که جبر خونواده ها انقدر زیاد میشه که آدما رو از عشق کردن با چیزی یا کسی که دوس دارن منع میکنن؟!
تا دنیا دنیاس یه جای خالی تو قلب آدما باقی میمونه که جاش با هزارا
همه ما آدما یه روز شکست خوردیم،نابود شدن آرزوهامونو با چشمامون دیدیم،از طرف کسی بی مهری دیدیم که تمام محبتمون رو ریخته بودیم به پاش،از نزدیک ترین آدما و عزیزترین آدما کاری ترین و عمیق ترین زخم ها رو خوردیم،یه شبایی آرزو کردیم کاش هیچوقت فردایی نباشه،رئیسمون بدون اینکه اشتباهی کرده باشیم سرزنشمون کرده،دنیا بی اینکه مقصر باشیم ازمون تاوان گرفته،یه اتفاقایی باعث شده از زندگی ببریم،یه خبرایی اشکمونو تا جایی در آورده که نفس برای کشیدن کم آو
پیری، سنیه که خییییییییلی به سختی میشه، چیزی رو تغییر بدیم .. این دارم می بینم و حس می کنم و ادراک می کنم ..
 
خدایا ما داریم با خودمون چکار می کنیم؟؟!!
 
به علاوه، خییییلی هوای آدمای دوروبرمون رو داشته باشیم
آدما زود دلشون میشکنه .. 
خدا هم خیییلی هوای بنده هاشو داره، دلی نشکنیم .. تمام تلاشمون به حد توانمون، این باشه دل کسی رو نشکنیم .. 
آدمهایی که سخته براشون، که بتونن چیزی رو تغییر بدن، سرزنش نکنیم
با این که از قضاوت در مورد بقیه بدم می آد و حتی متنفرم اما دیشب راجع به دوستی که خیلی خیلی باهم صمیمی بودیم یعنی "ن" قضاوت کردم.منظورم پست قبلی ایه که درمورد تغییر رفتار "ن" نوشتم.دیشب کلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که شاید برای این کارش دلیلی داره.اصلا شاید محیط دانشگاه و شهر جدید باعث شده که این طوری بشه و اخلاقش عوض بشه.من نباید به خودم جرئت می دادم و در مورد رفتارش قضاوت می کردم.شاید اصلا از رفتارش منظور خاصی نداشته.شاید از نظر خودش خیلی هم
+ لعنتی... آدما رنگین...کاش آدما عدد بودن!-  ولی اعداد خشن ان، زمختن و حوصله آدمو سرمیبرن...هیچکی آدمای عددی رو دوست نداره...+اما اونا دروغ نمیگن...درسته که عبوس و خشمگین میشینن جلوت ولی تو میتونی تا ابد بهشون اعتماد کنی...تا ابد میتونی به اون پنج زشت کچلی که ابروهاش تو هم گره خورده و دست به سینه جلوت نشسته و چپ چپ نگاهت میکنه اعتماد کنی که پنج میمونه! زبونشون رو که بفهمی میتونی راحت باهاشون کنار بیای... اما امان از رنگ ها...همین آبی دشمن! یه روز برمیدا
سخته بعد 15 سال یهو دیگه نداشته باشیش... سخته توی 20 سالگی چیزیو که از خودت برات عزیزتره از دست بدی... واسه چی؟؟ بخاطر یه ماست؟؟
چند ساله هیچکدوممون ماست نمیخوریم
سخته مامانت وقتی ماست ببینه بزنه زیر گریه و خودتم حالت بد بشه ولی با این حال سعی کنی حال مادرتو خوب کنی...
سخته نتونی حقتو بگیری و یکی راست راست بچرخه تو شهر (با خودم میگم شاید عذاب وجدان داره، تو از کجا میدونی؟؟) با این افکار آروم میگیرم...
ادامه مطلب
دلم برای آدما میسوزه. ما هیچ وقت دوست داشتن رو زندگی نکردیم. فقط بلدیم خیانت کنیم، پشت پا بزنیم یا از هم فرار باشیم. نشد یه بار چیزی رو به خودمون وابسته کنیم بعد پرتش نکنیم یه گوشه برای خودش بپوسه. اما آدما تکراری شده بودن، خیانت کردن بهشون لذت بخش نبود. این بار از یه شهر با تموم پیاده روهاش دست کشیدیم و تو تنهای رهاش کردیم. اگه یه روزی برسه که برگردیم، دیگه هیچ چراغی تو خیابونا قرمز نمیشه تا ما رو یه دل سیر نگاه کنه. اونا عادت کردن به زندگی بدون
به آدما نچسبید ، درک کنین که آدما توی زندگیاتون رهگذرن ، اجازه ی گذر بدین ، بزارین وقتی که حس نیاز داشتن بیان پیشتون ، سعی کنین کم باشین برای آدما اینجوری توقعتونم ازشون کمتر میشه ، و همه چیز برعکسشم هست ،‌ شما هم برای بقیه رهگذرید ، رهگذرای خوبی باشین...
پ.ن: متنی از دوست عزیزی به نام مستعار عنسان
لابد با خودش گفته چرا این دختره اینقد احمقه!
من چرا اون لحظه آخری اون کارو کردم آخه
بعد راستی 
خدایا ... میشه معجزه شد؟!
نمیشه نه؟!
آخه چی میشه؟!
چی میشه بشه؟
ناموسا من دیگه نمیکشم..
سخته خیلیییم سخته..
بعدم اینکه دلم برات تنگ شده هم خاک تو سرت کنن :|
دانش‌آموخته فیزیک میاد کوانتوم رو به اخلاق و انصاف و منطق! ربط می‌ده. :)))) من چی بگم خدایا؟!
حالا اخلاق و انصاف که به کنار. کوانتوم حتی با منطق روزمره ما هم سازگار نیست. 
واقعا کاش خوددارتر بودم. ولی خب نیستم، بعضی وقتا فوران می‌کنم. در حد خودم، نمی‌تونم اجازه بدم آدما با هر چرت و پرتی بیان و ادعا کنن.
 
 
یکم پیش دوباره داشتم فکر می‌کردم چقدر از قضاوت شدن می‌ترسم. اصلا همین که خیلی چیزا رو علنی نکردم برای همینه.
آره خب رفیق! آدما تغییر میکنن.یهو به خودت میای میبینی دیگه هیچ حرف مشترکی بینتون نیست. 
آدما توی سکوت تغییر میکنن. چشم که ازشون برداری تغییر میکنن. آدما توی خشم خاموش تغییر میکنن. وقتایی که رنج های عمیق میبینن تغییر میکنن. آدما با بی مهری تغییر میکنن. وقتایی که زل میزنن به صفحه چتی که دیگه ایز تایپینگ نمیشه تغییر میکنن. آدما وقتی تنها میمونن، تنهایی که خراب میشه سرشون تغییر میکنن.
نذار تنها شه. نذار حرفا توی دلش بمونه. نذار خشمش رو مخفی کنه. نذ
تنهایی سخته . گاهی میشه پنجه ای روی گلوت ...
اما سخت تر از اون اینه که یه آدم بی ربط توی زندگیت باشه !
روح وحشی
+پنجه را به نرمی از روی گلوم بر میدارم . جای دردش را کمی با دستام التیام میدم . 
این نیز بگذرد ...
++بهار گیلان فوق العاده است . انگار که توی باغ پرندگانم :)
یادمون باشه: آدما متفاوتن+ آدما تغییر میکنن.
با اینکه یه مقدار دپ هستم ولی باید مهم ترین کاری که بیشترین تاثیر مثبت رو رو روند کل زندگیم داره رو این روزا انجام بدم.
باید شادی درونی بدست بیارم بقیه چیزا کشکن، با یه فوت می خشکن.
توضیح در مورد کتاب زود قضاوت نکن
از قضاوت نسبت به خودت و دیگران دست بردار با تکنیک‌های کاربردی مهم به آرامش خاطر برس ، آرامش خود و دیگران را به خاطر قضاوت‌های نابجا به هم نزن. 
مراحل مختلف این کتاب به تو یاد می‌دهد که چگونه قضاوت‌هایت را که ناشی از هوای نفسانی است به عشق تبدیل کنی، به راحتی افراد را ببخشی، دلخوری‌ها را از بین ببری و همدلی را جایگزین جبهه‌گیری کنی. روش‌های کاربردی مانند تکنیک‌ رهایی ذهن و سبک صحیح دعا کردن به تو کمک می‌کن
سخته.
سخته آدم تبدیل بشه به ستون وسط خیمه چندتا خونواده. 
سخته خواهرت باردار باشه ، هورموناش بهم ریخته باشه ، آنفولانزا گرفته باشه و کسی جز تویی که مادر دو تا بچه معصومی نتونه کمکش کنه. سخته گیر کنی بین بچه هات که کسی رو جز تو ندارن و تویی که جز خواهرت کسی برات نمونده.
سخته روزی پنج ساعت خواب منقطع داشته باشی. یک ساعت یک ساعت یا دو ساعت دو ساعت.
سخته هر روز فاطمه کوچولوتو تو دستت بگیری ، سه نوبت قلبشو معاینه کنی و مراقب باشی که درست تشخیص بدی. سخت
یک نفر اشتباها قضاوت کردم الانم ناراحتم :(
دوست دارم بهش همین الان زنگ بزنم و ازش معذرت بخوام :(
ولی داداشم میگه بیخیال بشم چون هر کسی مثل من بود این اشتباه رو میکرد و دچار سوء تفاهم میشد !
ولی من الانم واقعا از خودم و از نفر وسط که باعث این سوء تفاهم و قضاوت من شد ناراحتم :((

+
اولین قضاوتم بود ':(
نمیدونم چکار کنم؟!
 نفر وسط هم بهم گفت بیخیال بشم و نگم :(
دوست دارم رو در رو به اون نفری که قضاوتش کردم بگم ولی چون تا چند ماه دیگه نمیتونم رو به رو ببینمش
احتمالا شده تا بحال شنیده باشین که "ما تجربمون بیشتره" یا اینکه " ما بهتر میدونیم" و یا "ما صلاح تورو میخوایم"! و با این بازی کلمات جوون تر ها رو مجبور به کاری میکنن که بر خلاف میلشونه!!
چه استعدادهایی که تو این گرداب غرق نشده و چه سالهایی که برای لذت نبردن از زندگی اجباری تلف نشده!!
چی میشه که جبر خونواده ها انقدر زیاد میشه که آدما رو از عشق کردن با چیزی یا کسی که دوس دارن منع میکنن؟!
تا دنیا دنیاس یه جای خالی تو قلب آدما باقی میمونه که جاش با هزارا
بعضی وقتا مثل همین الان، حس می‌کنم همه‌ی این حس بد من از این میاد که از قضاوت شدن توسط آدمایی که می‌شناسم می‌ترسم. در واقع می‌ترسم اونا هم مثل من فکر کنن و من رو محکوم کنن و کارهام رو احمقانه بدونن. 
بعد فکر می‌کنم شاید خودمم باید یه تجدید نظری بکنم و این قدر قاضی نباشم.
 
 
کلا توو یک دقیقه، انرژیم خالی شد. به خاطر چی؟ به خاطر دو تا جمله که بین دو نفر دیگه رد و بدل شده. و ذهن خودم که خیال‌پردازی می‌کنه و از قضاوت شدن می‌ترسه. این چیزا نباید م
تو صف نانوایی وایسادم. چیزی تا لحظات ملکوتی نمانده است.دونفر جلوی من ایستاده‌اند. شاطر که جوانی کم‌سن و سال است چند نانی که پخته است را از تنور در حال حرکت در می‌آورد و به سمت میز مومنان می‌آورد. آقایی که جلوی من است یک قدم آنطرف و یک قدم به جلو و سپس یکقدم به اینطرف برمیدارد. دست به سمت نان میبرد تا دست شاطر برنگردد. اون یکی آقا که جلوی او بوده است یکجوریش میشود و بگمان اینکه این بنده خدا در صف زده و حق او را پایمال کرده است لب به گلایه و اعترا
تو صف نانوایی وایسادم. چیزی تا لحظات ملکوتی نمانده است.دونفر جلوی من ایستاده‌اند. شاطر که جوانی کم‌سن و سال است چند نانی که پخته است را از تنور در حال حرکت در می‌آورد و به سمت میز مومنان می‌آورد. آقایی که جلوی من است یک قدم آنطرف و یک قدم به جلو و سپس یکقدم به اینطرف برمیدارد. دست به سمت نان میبرد تا دست شاطر برنگردد. اون یکی آقا که جلوی او بوده است یکجوریش میشود و بگمان اینکه این بنده خدا در صف زده و حق او را پایمال کرده است لب به گلایه و اعترا
جاله بدونید که توی نور کم، احساسات آدما بر عقلشون غلبه می‌کنه. اینو از اونجایی فهمیدن که توی یه فروشگاه، اگه نور یه راهرو یه ذره کمتر باشه، خریدارها کمتر منطقی عمل می‌کنن.به خاطر همینه که نور کافه‌ها معمولاً کمه...به خاطر همینه که آدما شبا صادق‌تر می‌شن...
 
 
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
 
۴ دقیقه و ۴۷ ثانیه☝️
 
✅ ملاکِ تشخیصِ دین داری، صرفاً نماز نیست.
✅شاید حتی اونی که نماز نمیخونه و ایرادش همین نماز نخوندنه ( ایرادِ بزرگی هم هست ) ، از اونی که نماز میخونه و چنتا ایرادِ پن
فکر میکنید چی باعث میشه دیگران فکر کنند (متوجه بشن درواقع!) که شما احمق هستید؟ (ببخشید)شاید خیلی چیزها. اما من با اطمینان میگم: یک چیز خیلی مهم: شما اونا رو احمق فرض میکنید.چطور؟ با دست‌کم گرفتن هوش و تجربشون. حالا هرچقدر هم که کم باشه.برای یک آدم معمولی یا حتی کسی که واقعا احمقه، سخته که دیگرانو دست‌کم‌ نگیره و توضیح‌ واضحات نده، چون اونا برای ذهن خودش «واضحات» نیست و او داره با همین ذهن با دیگران تعامل میکنه! بنابراین ممکنه زیاد پیش بیاد ک
حدود دوماهه کشور تو اوضاع غیر عادی و فوق العاده قرار گرفته
از ماجرای ابان و گرون شدن بنزین و کشته های اون روز ها و قطعی اینترنت کشور تا ترور سردار سلیمانی و خروش میلیونی و بی سابقه و با معنای مردم و سقوط هواپیمای نخبگان و پدافند و خطای انسانی...
چیزی که حس میکنم اینه نظام داره برهه حساس تاریخی رو میگذرونه
راستش این روزه ها پای نظام موندن خیلی سخته
این روز ها تشخیص درست و غلط توی جو مه آلوده سخته
وقتی اون چیزایی که تا قبل به عنوان نقطه اتکا و قو
حدود سه ماهه کشور تو اوضاع غیر عادی و فوق العاده قرار گرفته
از ماجرای ابان و گرون شدن بنزین و کشته های اون روز ها و قطعی اینترنت کشور تا ترور سردار سلیمانی و خروش میلیونی و بی سابقه و با معنای مردم و سقوط هواپیمای نخبگان و پدافند و خطای انسانی...
چیزی که حس میکنم اینه نظام داره برهه حساس تاریخی رو میگذرونه
راستش این روزه ها پای نظام موندن خیلی سخته
این روز ها تشخیص درست و غلط توی جو مه آلوده سخته
وقتی اون چیزایی که تا قبل به عنوان نقطه اتکا و قو
بعضی وقتا آدما بیش از حد به خودشون مینازن،اینجوری میشه که صفت مغرور میچسبه به ته اسمشون
اما گاهی هم آدما برای حفظ جایگاه و احترام گذاشتن به خودشون،مغرور بودن رو انتخاب می کنن و این عالیه
چرا؟چون توی این دنیای گرگ ها اگر مغرور نباشیم،گرگا ما رو با بره اشون ، اشتباه می گیرن.
باید گرگ بود ولی نباید بره گرفت.
همه‌ی ما بعد از ملاقات یک شخص و تأثیری که می‌گیریم او را در ذهن خود قضاوت می‌کنیم. این دقیقا همان اتفاقی است که بعد از دیدن یک تصویر یا رزومه در ذهنمان اتفاق می‌افتد.
چرا بعضی‌ها قبل از این که شما را ببینید در موردتان قضاوت می‌کنند؟ 
برای جلوگیری از افتادن در این تله و برقرار کردن هر رابطه نامناسبی، یا به وجود آوردن قضاوت و تصور منفی برای دیگران بدون این که قصدش را داشته باشید، سعی کنید روش فکر کردنتان را تغییر دهید.

ادامه مطلب
اینکه رفیق باشم برام سخت نیستمیدونی کجاش سخته؟
اونجا که از آدم خوبه ی داستان بودن خسته ای ولی حتی یه شونه واسه گریه کردن نداری
اونجا که همه به روابطتت و دوستات حسودیشون میشه ولی تو حتی نمیتونی به یکیشون بگی چه مرگته
اونجا که گریه هاشون رو بغل کردی ولی تا میای از خودت بگی، میخوری به یه دیوار محکم.
آدما دوست دارن از خودشون حرف بزنن از خودشون بگن، حتی از تو بگن از روابطشون بگن، ولی نشنون..
.
.
دیشب دلم گرفت
دیشب تنها نبودم، ولی تنهایی گریه کردم..
به استناد سایت مشاوره حقوقی دینا ، قضاوت اداری یعنی قضاوت در مورد اعمال ادارات در نظام های حقوقی مختلف تفاوت هایی دارد . در برخی کشورها ، دادگاه های عمومی دادگستری به قضاوت اداری می پردازند و در مقابل ، برخی کشورها را عقیده بر آن است که دادگاه های تخصصی و ویژه باید به دعاوی میان فرد و اداره رسیدگی نماید که این رویکرد در نظام حقوقی ایران نیز مورد توجه قرار گرفته است که تاسیس دیوان عدالت اداری موید آن است . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد نحو
زمان میگذره و میفهمی که باید از آدما دور بشی 
بری به سمت آرامشی 
آرامشی بدون حضور هیچ آدمی 
هیچ دختری 
خودت و خودت 
و شاید با یه دوست صمیمی 
توی یه کلبه ی کوچیک 
جایی که دور و برت بشه دشت و دمن پیدا کرد 
همینطور کوهستان 
و ساحل و دریا 
جایی که بتونی بدون ارتباط با ادما در آرامش کامل زندگیتو بکنی 
بدون اینکه اهمیتی بدی به هیچ کس و هیچ چیزی 
این زندگی هیچ چیز جدیدی نداره 
همه ی فشاراشو داره وارد میکنه با تمام قدرت با تمام وجود 
نمیدونم چی باید ب
چرخ و فلک را دیده ای؟ دور میخورد، میچرخد...میچرخد و بر فراز آسمان شهر می ایستد، شهر زیر پایت ، نسیم هر لحظه صورتت را نوازش میکند و عجب حال عجیبیست که چیره به شهر در حال تماشای رفت و آمدها، جنب و جوش ها شده ای...قضاوت کردن، در لحظه حالی مشابه دارد، حالی که با خودت فکر میکنی، برفراز شهر زندگی آدم دیگری ایستاده ای و با خودت فکر میکنی هر لحظه اش را میتوانی قضاوت کنی، اما چرخ و فلک خوب میچرخد به نقطه ابتدایی خودت میرسدو به تو میفهماند که تو از ابتدا پا
به استناد سایت آزمون های حقوقی دینا متقاضیان ثبت نام در آزمون قضاوت ابتدا باید دفترچه ثبت نام را به طور کامل مطالعه کنند . ثبت نام این آزمون از طریق سایت سازمان سنجش انجام می شود و همزمان با شروع آن ، دفترچه ثبت نام آزمون قضاوت 99 نیز بر روی سایت قرار می گیرد .
یکی از نکات بسیار مهمی که در دفترچه ثبت نام درج می شود شرایط ثبت نام در آزمون قضاوت است یکی از مهم ترین این شرایط ، داشتن مدرک کارشناسی حقوق ، کارشناسی الهیات با گرایش فقه و مبانی حق
یکدیگر را قضاوت نکنیم زیرا اگاهی انسانها متفاوت است پس عالم هر فردی ،منحصر بفرد و خاص اوست . نمیتوان جای فرد دیگری خود را قرار داد و عالم او را درک نمود...چه بسا اگر ما با ان آگاهی و توانایی بودیم از او بدتر عمل میکردیم اگر جه متاسفانه بد و خوب از نطر ما چیزی شده است که منفعتی به ما برساند یا نرساند..یکدیگر را قضاوت نکنیم زیرا با این کار ،شناخت و آگاهی خود را مطاق و کامل فرض کرده و دیگران را بر اساس همین اگاهی و شناخت داوری کرده و حکم میرانیم..

ادا
اکثرا شنیدیم که می گن فقط غیر ممکن هست که غیرممکنه ، کار نشد نداره ، اگه بخوای می تونی تغییر کنی و خیلی از این جملات امیدوارانه ای که هر کسی چند تاییش رو بلده امّا از اون ور نگاه می کنی می بینی خب اگه همه ما با این همه جملات انگیزشی آشنا هستیم پس چرا اکثر آدما به خواسته ای که می خوان نمی رسن ؟ مگه آدمی اشرف مخلوقات نیست پس چرا انقدر از خودش ضعف نشون می ده و برای تغییر کاری انجام نمی ده ؟
تازگی ها به خودم می گم حالا که تغییر کردن و ترک عادتی که آزار
خیلی سخته تصمیم گرفتن / ولی بعد از این درسته که دیگه کامپیوتری نیست تا بتونم بیام ولی میتونم برم کافی نت هر هفته یه سری بزنم / از قبل هم که پست گذاشتم / ولی باز این وسط یه مشکلی پیش میاد / پس زمان های استراحت با چی خودمو سرگرم کنم!؟ / میتونه کتاب داستان باشه / مثلا رمانی چیزی! /شما چی پیشنهادی ندارید!؟
حس می‌کنم قلبم داره از هم می‌پاشه، می‌خوام ذهنم رو آروم کنم بتونم بخوابم اما انگار احساس خلا دارم نمی‌تونم نظم بهش بدم. انتظار کشیدن سخته. داغونت می‌کنه. چند تا مسئله باهم پیش اومدن. توی چهار شهر متفاوت. خدا ختم بخیر بشه. خدا این آرامش بعد از طوفان رو روزی‌ام کن. الهی آمین.
دارم کم کم به این واقعیت بزرگ که هرکی سرش بیشتر تو تونبون خودش باشه خوشبخت تره بیشتر ایمان میارم!
اینو میدونستم، همیشه هم میدونستم سر هرکی باید تو زندگی خودش باشه و کاری به کار کسی نداشته باشه،
ولی الان که یه برانداز کلی به زندگی آدما میکنم میبینم این آدما چقدررر موفق ترن!
یه موفقیت ثابت!
یه موفقیت از جنس رهایی!
سرت تو تونبون خودت باشه ماری!
میمیری تو هیچکدوم از کارایی که بت مربوط نیست دخالت نکنی؟؟!
واقعا هیچ اتفاقی نمیوفته اگه یکم جلوی خودتو
بنظرم خیلی پولدار شدن فقط اولش سخته .
به شدت موافق با این جمله هستم که میگن " پول ، پول میاره "
فقط سرمایه اولیه به دست اوردن کمی سخته ..
وگرنه شما با سود کسب و کارت همزمان به کسب و کار دیگه راه بنداز !
یا کسب و کارتو زنجیره ای کن ..
کم کم میشی پولدار ..
یکم دیگه که بگذره  میشی خیلی پولدار !
نمی دانم این چه عادت غلطی است که در جامعه رایج شده است. خیلی راحت دور هم می نشینیم و از دیگران حرف می زنیم و به سادگی آب خوردن درمورد آن ها قضاوت می کنیم. انگار در مقام خداوندی قرار داریم.
فلانی آدم خوبی است. فلانی دل رحم است. دیگری ضعیف است، آن فرد بلند و آن یکی کوتاه است. اگر فردی دچار مشکل می شود برخی می گویند حقش بود از بس بدی کرد خدا هم او را به چنین عذابی دچار کرده است. اگر کسی به مقام و ثروت قابل توجهی دست یابد بعضی ها قضاوت می کنند که حتماً خد
دلم میخواست بنویسم ولی نمیدونستم از کجا شروع کنم!
خودمو گم کرده بودم...
انقد که حرفای مختلف شنیدم وقضاوت شدم خودمو گم کردم...
امروز یه دوست گذشته منو یادم اورد...
یادم اومد من همیشه اینجوری که حالا قضاوت میشم که بچم نبودم...
الانم نیستم.‌..
خواستم گوشه گیر بشم از قضاوتا...
خواستم تنها باشم ازحالِ بداینکه آدمایی رو دوس داشتمو حاضر بودم تا قله قاف برم براشونو ولی بودو نبودم ،حال خوب وبدم براشون مهم نبود...
که تواین گوشه گیری وانزوا وخوندن کتاب ملت عش
دانلود آهنگ جدید امیرحسین شهرایینی آدما
دانلود آهنگ با دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ به همراه لینک مستقیم
آدما امیر شهرایینی
 
دانلود آهنگ امیرشهرایینی به نام آدما
Download new music Amirhossein Shahrainy – Adama
متن ترانه امیر شهرایینی به نام آدمااز هرکی که تو فکر کنی پشت پا خوردم رفیق
بند دلم به دست غم زنجیر و غصه زخم وتیغ
پر پر زدم هیچکی ندید هیچکس صدامو نشنید
لعنت به دست روزگار هیچ جا به دادم نرسید
گوشواره
آدما سردن دروغن اونکه میگفتن نبودن
آدما پیشت یه چیزن پشت تو کل
دلم میخواست بنویسم ولی نمیدونستم از کجا شروع کنم!
خودمو گم کرده بودم...
انقد که حرفای مختلف شنیدم وقضاوت شدم خودمو گم کردم...
امروز یه دوست گذشته منو یادم اورد...
یادم اومد من همیشه اینجوری که حالا قضاوت میشم که بچم نبودم...
الانم نیستم.‌..
خواستم گوشه گیر بشم از قضاوتا...
خواستم تنها باشم ازحالِ بداینکه آدمایی رو دوس داشتمو حاضر بودم تا قله قاف برم براشون ولی بودو نبودم ،حال خوب وبدم براشون مهم نبود...
که تواین گوشه گیری وانزوا وخوندن کتاب ملت عشق
دانلود رمان جان جانان نودهشتیا
دانلود رمان جان جانان نودهشتیا
نام کتاب:‌ جانِ جاناننویسنده : یاسمن بیگی کاربر نودهشتیاژانر : عاشقانه _ درام _ معمایی _ پایان خوشخلاصه:سخته!سخته که بدونی، لحضات آخر زندگیته!سخته که این رو بدونی و نتونی کاری برای نجات جونت انجام بدی!سخته که به یاد گناه های گذشته بیوفتی؛ ولی نتونی جبران کنی!سخته که بدونی، زمانی برای جبران نداری!سخته!خیلی سخت…. پایان خوش.
ادامه مطلب
بیخیال هوا چرا یه دفعه اینهمه سرد شد؟؟؟ پریروز از خواب که بیدار شدم یه لحظه وحشت برم داشت که نکنه یک مهرهست و من بی خبرم؟ در این حدچه اموجی زشتی:|
 
 
بگذریم ازین سرما. چند روز پیش تو خیابون صحنه ای دیدم، اندکی زیاد ناراحتم کرد. واقعه ی مورد نظر مربوط به پیرمردی بود که لیف میفروخت. یه خانمی اومدو قیمت لیفارو پرسید،دونه ای پنج تومن بود. خانم دوتومن گذاشت کف دست پیرمرد که یه لیفو گرفته بود سمتش و گفت اینو بگیر نمی خوام:| 
راستش خیلی ناراحت شدم. مگه
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند..مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید.نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، ه
به نام خدای مهربون
3 بهمن 98
همراه با چالش اولین ویدئو 
چی بگم...چه جوری بگم...کجا باشم و بگم...از کی کمک بگیرم....
سوالاتی که تراوش میشد از ذهنم و اجازه نمیداد محتوا تراوش بشه
 
بالاخره به خواست خدا محتوا تو راه رفتن به دفتر جور شدو
محل اجرا تو راه پله های دفتر یه جای ساکتو پریمیوم
 
و اما نحوه ی گفتن...تن صدا...هیجان...تاثیر گذاری...جذب نظر مخاطب ...خاص بودن و...
چیزایی بودن که داشتن اذیتم میکردن
همیشه اول هر کاری سخت ترین قسمت اون کاره
نقل موشکست ک 80 درصد
تهران ؛ روز های سخت ۹۸ 
وسط فشار همه جانبه ی زندگیمم ... جوری که امید به آینده ندارم 
مدام با خودم تکرار میکنم ... سحر ندارد این شبِ تار ...
دقیقا همونی شدم که یه عمر با غرور میگفتم من هیچوقت اینجوری نمیشم 
همه ی کارها پیچیدن تو هم ... 
خدا میدونه تو این یه ساله چند شبو گریه کردم ساعتها ...
خدا میدونه کلمه به کلمه ی حرفای اطرافیانم چجوری درد میشه یکی یکی به قلبم شلیک میشه 
خدا میدونه چقد حالم بده 
خدا میدونه من درونم چی میگذره 
خدا میدوته چقد برام سخت
آدما همیشه میخوان ثابت کنن اونی که راجع بهشون فکر میکنی اشتباهه. حتی اگه فک کنی بهترین آدم دنیان...انگار این اتفاقا افتاد که ثابت کنه آدم رو‌به روم آدم بیشعوریه.
من آدما رو خوب میشناسم ولی متاسفانه وقتی تو ذهنم میگم این آدم فلان جوره، پشت بندش وجدان یا نمیدونم چه موجود احمقی تو ذهنم بهم میگه: مریم تو تا وقتی که چیز واضحی رو نبینی حق نداری اینجوری فکر کنی. بعدش با اون آدم خوب برخورد میکنم و درنهایت اون ویژگی بد و توش پیدا میکنم، غصم میشه واسه هم
یکی از اخلاقای عجیبم اینه که دلم نمیاد کسی که از من خوشش اومده رو برنجونمشاید علت اینکه معمولا باهام راحتن و زود خودشونو لو می دن هم همینه 
جدیدا این اخلاقم بدتر هم شده! سعی می کنم به اون شخص کمک کنم بفهمه چی در من هست که باید کجا دنبالش بگرده! 
مسئله ی تحمل ماه بودن خیلی پیچیده س. یه ماه نگاه ها رو به خودش جلب می کنه. چون عجیبه. اما باید دور بمونه 
یه ساله توی ترکم... ترک بعضی عادت ها و آدم ها. این باعث شده ماه تر هم بشم
سخته سخته سخته ... 
سخت تر بود
نمیدونم مهمونهامون کی میان فکر کنم هفت یا هشت. منم همه کارامو کردم. دیگه نوبت کتاب جدیده که بین فلسفه ی نقادی کانت یا نگاهی به پدیدار شناسی و فلسفه های هست بودن ، هست. که احتمالا اولی رو انتخاب میکنم. 
میدونی این فکر هست که آدما، حتی شاید یه زمانی خود من فکر میکردم فلسفه سخته. قابل فهمیدن نیست برای هر کسی و کسی که فلسفه میخونه حتما یا خیلی خفن یا خیلی کودن که عمرشو داره براش میذاره. اگه بگم فلسفه سخت نیست دروغ گفتم. سخته خیلی سخت همون قدر که عک
بسم الله
بعضی چیزا رو نباید گفت
چون تا بگی ناپدید میشن!
 بعضی چیزاهم باید بگی
اگه نگی ناپدید میشن
شاید آدما زندگی می کنن تا همینو بفهمن
و باور کنن
و آدما
کارایی رو می کنن که بهش باور دارن
پ.ن: آسمون بالای سر شما رو نمیدونم اما اینجا اونقدری ستاره داره که به فردا امید داشته باشی:)
پ.ن: یه زندگی سبز برای همه...
سلام 
نظرات در مورد چهره من به دو دسته تقسیم می شود :
دسته اول کسانی هستند که می‌گویند تو زشت است. عموما خودشان یا خیلی چهره زیبایی دارند یا متوسط به هر حال خودشان را از من بهتر و زیبا تر می بیند.ممکن است این را به شوخی بگویند و گاهی هم بحث جدی و گاهی هم مانند یک فحش گاهی واژه های بی ادبانه به کار می برند گاهی هم خیلی محترمانه می‌گویند تو چهره خوبی نداری.مثلا صورت لاغری داری چشمانت خوشرنگ نیست ؛دماغ بزرگی داری و موهایت فرفری نیست ،رنگ پوستت
آدما به ندرت اهل تفکرن و از بین اونا که اهلشن، به ندرت به تفکر و استنتاج درست میرسن. کمتر کسی میتونه زیر دو دقیقه اسم پنج تا نویسنده مورد علاقه ش یا پنج کتابی که اخیرا مطالعه کرده رو بگه. اولویت بیشتر مردم به روز و سالم بودن موبایل شونه و دربرابر، قرار ملاقات با پزشک کاریه که حتی بعد از تحمل یه دوره درد، با اکراه بهش «تن میدن». دنیا رو خبر ندارم، اما شهر من پُر شده از ناباوران. کسانی که به هیچ پایبندن. نه دین نه سیاست نه خانواده. و سوای اینا، اخلا
دانلود آهنگ وای از دست آدما چه بی رحمن بگو چرا، دانلود اهنگ زخمیه بال و پرم از توام خسته ترم غریبم
Ahang vay az daste adama che bi rahman bego chera
وای از دست آدما چه بی رحمن بگو چرا | زخمیه بال و پرم از توام خسته ترم غریبم | دانلود اهنگ
وای از دست آدما چه بی رحمن بگو چرا
شکسته بی تو قایقم چرا نمیکنی نگام
زخمیه بال و پرم از توام خسته ترم غریبم
خدا یه کاری بکن بال پرنده نشکنه
بیا یه کاری بکن قایق من بی مقصده
بی مرامن آدما دور میشن ازت چرا
نمیدونم نمیدونم
لینک دانلود آه
دل کندن معمولا یه اتفاق سخته. مثلا میگن:
دل کندن اگر حادثه ای آسان بود
فرهاد به جای بیستون دل می کند...
کلا دل کندن از همه چی سخته، از خواب صبح، از چیپس و ماست، از شیرینی زبان، از آب استخر! از همه چی. ولی نوع سخت تر دل کندن، دل کندن از اونیه که دیوانه وار عاشقش هستی. مخصوصا اینکه بدونی اون آدم الان با یه نفر دیگه اس. مثلا با خودت میگی، یعنی به اونم میگه خورشیدکِ دیجیتالی...! یا مثلا... کلا هرچی! همه ی اون چیزایی رو که به من میگفته، به اونم میگه؟
اه!
گور
از اول سال جدید با خودم قرار دارم بیشتر سکوت کنم و کمتر دخالت تا حالاش خوب بود که رسید به امروز 
میدونی خیلی سخته بی عدالتی ببینی و حرف نزنی.نا حقی ببینی و سکوت کنی،آزار ببینی و عکس العمل نشون ندی.
سخته خب.. امشب ناچار به عکس العمل شدم رسید به اونجایی که نباید و حرف زدمعملا میشه گفت حساب این دو ماه و خورده ای تسویه شد
هم خوشحالم هم ناراحت
آیا این حالت عادیست؟؟
دوستان واقعا خیلی سخته چندجا اطلاعیه بزارم واقعا سخته منم اصلا وقتش و ندارم و اجازه ندارم زیاد با گوشی کار کنم
پس لطفا به کانال نماشای من که اطلاعیه های لی مین هوی عزیزم رو میزارم سر بزنید
https://www.namasha.com/fatele
بفرمایید اینم لینکش
❤❤❤❤❤❤ممنون از همگی❤❤❤❤
چند مورد و بگم:
بازیگر زن سریال گابلین به عنوان نقش مقابل لی مین هو انتخاب شد قطعی البته من دوس داشتم یه بازیگر با تجربه تر باشه
 
و اینکه کمپانی لی مین هو اقداماتی واسه کامنت های توهین آمی
فکرم هنوز به تو درگیره دلم به عشق تو بد گیرههنوزم اسم تو که میاد آتیش میگیرهمنو به عشق تو میشناسن همون دیوونه ی وسواسمکه بعد تو رو همه آدما حساسمفکر از دست دادنت زده منو بی بی خواب کردهدیدن عکسای تو دل منو بی تاب کردهدربدر شد آخرش دل بیچارهبعد تو این قلب من دیگه با همه آدما سردهتو نفهمیدی بری از تو یادگاری فقط درده از تو یادگاری فقط دردهتنهایی پرسه توو نیمه شبا کار منه به خدا به خداحالمو جای تو خوب میدونن فکر از دست دادنت زده منو بی بی خواب کر
دیشب داشتم به نوشته های توی وبلاگم فکر میکردم،به اینکه از قضاوت آدمایی که نمیشناسمشون و فقط میان میخونن و میرن میترسم،سریع نوشته هام رو رمزدار کردم که راحت باشم،که دچار خودسانسوری نشم...باز به خودم گفتم چقدر ضعیفی دختر!باید یاد بگیری که شهامت قضاوت شدن داشته باشی حتی قضاوت منفی!...باید یاد بگیری که انقدر زودرنج و شکننده نباشی...باید یاد بگیری که هر روز بیشتر از دیروز "خودت" باشی و از اینکه "خودِ واقعیت" هستی نترسی...وگرنه از نظر روحی زیاد نمیتو
- میدونی؟ آدما خیلی متناقض اند.. حتی به خواسته های خودشون هم ارزشی نمیدن
+ چرا اینو میگی؟ چی شده؟
- من فقط نگاه میکنم، از بچگی همین بوده.. ولی آدما انجام میدن
و آره خب تقصیر اوناست که اینقدر حرفاشون با اعمالشون متناقضه...
اونا به خودشونم باور ندارن.. همین آدما باعث میشن که
یک طفل معصوم، خودشو از دست بده. دنیا پر از دروغ عه!
علاوه بر اینکه کلی مثال واسه حرفم دارم؛ هیچ مثال نقضی هم پیدا نکردم که اثبات بشه.
+ میدونی، ...
- هیسسس! هیچی نگو! دنیا هنوز قشنگیا
من از نود و هفت یه چیز خیلی بدیهی یاد گرفتم و شاید برای شما که اینجا رو می خونید چندین ساله ثابت شده ولی خب من امسال بهتر از همیشه فهمیدمش. اینکه هیچوقت فکر نکنم کسی رو شناختم. حتا اونموقعی هم که شناختمش فکر نکنم شناختمش. از آدما تو ذهنم بت نسازم چون هرچیزی از هرکسی بر میاد. هرچیزی از هرکسی به معنای واقعی کلمه. آدما دیگه شگفت زده م نمیکنن. سال سختی بود. امیدوارم نتیجه ش رو بگیرم
اینکه بری توی جمعی و مدام بشنوی که از مادرت میپرسن این دختر شماست ...واااای ماشالاااا ... چه خانومی ... چند سالشه و ...
بله درست حدس زدید ماجرا ، ماجرای خاستگاریه ...
واقعا برام نهایت زجره...
اما 
من ساکت و آروم یه گوشه نشستم حتی گوشیم رو هم درنیووردم تا باهاش مشغول بشم ...
تو کل این مدت به گلای قالی زل زده بودم و به این فکر می‌کردم این آدما چجوری هنوز اینجور روابط براشون جذابه...
اینکه بخوان لباس و طلا و مسافرت رفتناشون رو به رخ هم بکشن ...
و سعی کنن تو زن
سلام
زندگی خیلی سخته، خیلی سخت.
محکم و استوار باقی موندن خیلی سخته، خیلی سخت.
مخصوصا وقت هایی که هیچی اونجوری که میخوای نیست، خیلی سخته امیدوار بمونی، ایمان خودت را حفط کنی و لبخند بزنی.
تازه باید مراقب باشی که کسی هم متوجه ناراحت بودنت نشه.
همیشه فکر می کنیم در بدترین روزهای زندگیمون هستیم ولی مدتی نمیگذره که وضعمون از اینی که الان هست هم سخت تر میشه.
 
امروز یکی از دوست های قدیمیم زنگ زد. گفت مادرش دو سال پیش فوت کرده. خیلی ناراحت شدم.
زندگی ه
سلام
زندگی خیلی سخته، خیلی سخت.
محکم و استوار باقی موندن خیلی سخته، خیلی سخت.
مخصوصا وقت هایی که هیچی اونجوری که میخوای نیست، خیلی سخته امیدوار بمونی، ایمان خودت را حفط کنی و لبخند بزنی.
تازه باید مراقب باشی که کسی هم متوجه ناراحت بودنت نشه.
همیشه فکر می کنیم در بدترین روزهای زندگیمون سختیم ولی مدتی نمیگذره که وضعمون از اینی که الان هست هم سخت تر میشه.
 
امروز یکی از دوست های قدیمیم زنگ زئ. گفت مادرش دو سال پیش فوت کرده. خیلی ناراحت شدم.
زندگی ه
بعضی آدما هستن که انگار آفریده شدن برای اینکه حال دلتو خوب کنن...
وقتی می بینیشون دیگه یادت میره چقدر ازت بزرگترن،چقدر باهات فاصله داره عقایدشون و چیزای دیگه؛
انگار که داری با صمیمی ترین دوستت حرف میزنی که پایه ی هرکاری هست.
بعضی آدما هستن که غمشون توی دلشونه و لبخندشون رو به همه می بخشن بدون هیچ خساستی
بعضی آدما هستن که در زمان حال زندگی میکنن و کاری ندارن گذشته چیشده،آینده قراره چی بشه؟
همین الان خوشن و حال بقیه رو هم خوب میکنن...
بعضی آدما ه
تو قرنطینه هم میشه ردیف اول و جلو چشم استاد نشست!
وقتی همه مشغول بخور و بخواب و اشپزی و فیلمن میشینی درسارو میخونی و سوال میپرسی
به همین راحتی!
از درس خوندن خسته نشدم اما پاتولوژی سخته، دستگاه عصبی کلا سخته
قبل ازین تنهاییامو تو پارک و ورزش و قدم زنان میگذروندم حالا تو یه اتاق ۱۲ متری شلوغ با یه خروار کتاب..
اونی ک زندان انفرادی رو اختراع کرد خوب میدونست داده چیکار میکنه!
اعتماد کردن به آدما توی شهر غریب خیلی سخته!
من از مخالفان سرسخت خونه‌های اجاره‌ای ام|:یعنی حاضر بودم تو پارک چادر بزنم .. سگ‌آ دوره ام کنند .. ولی واسه یه خونه ی ای که کاملا مجزا نیست ( توی یه اتاقش صاحب‌خونه هست ) ۱۲۰ تومن پول ندم!!ولی چه کنم .. وقتی داداشم وسواس داره و امشبُ باید حتما حموم می‌کرد( عاخه مرد هم ایقد چیز!! )
الانم مامانم از حس بدی که داره (نمیدونم اسم حسش رو چی بذارم ترس یا اضطراب) واسه ما برنامه نگهبانی چیده!!میگه ممد تو تا یک بیدار ب
(گاهی باید جواب بعضیا رو بدی!حتا اگه شده تو خلوت خودت باید به خودت جوابشو بدی تا یادت نره عقاید تو همخوان اون گفته نیست!)
    ساموئل باتلر می گوید:
از شیطان پوزش می طلبیم!
نباید فراموش کنیم که ما فقط یک طرف داستان را شنیده ایم...
چراکه تمام کتابها را خدا نوشته است!
    اما من می گویم:
خدایا!من به این کاری ندارم که تو خوب هستی یا بد!...درست می گویی یا نادرست!...تمام کتابهارا تو نوشته ای یا نه!...
من تورا قضاوت نمی کنم...
چرا که من پیرو انسانیتم وهرکه از انس
قضاوت
در این متن قرار است چند سوال مطرح کنم و پاسخی به تناسب وضعیت به آن ها بدهم. اگر مفهوم آزادی در ایرانِ دهه ۵۰ بشدت در کتاب ها مطرح بود و اهمیت داشت، امروزه قضاوت مفهومی است که در دستان عده ای معنا عوض می کند و می شود سکوت در برابر بی عدالتی هایی که از سمت قدرت های حاکم صورت می گیرد. یکی از درد ها این است که وقتی می گویند قضاوت نکنیم یک کلیت می بخشند که به لحاظ منطقی قابل دفاع نیست یعتی این قضاوت نکردن را هم درباره ی دوست می گویند و هم درباره ی
نمیدونم چه اتفاقی میفته که آدما انقدر سطحی میشن و دیگه چیزی نیست که براشون جذاب باشه!رفاقت، محبت، صمیمیت! ما عمیقا بهشون نیاز داریم.اما انقدر سطحی از همه چیز، آدما‌ و احساسات میگذریم که یادمون میره، شاید اینا آخرین بار باشه.شاید هرگز تکرار نشه...میدونی، نمیشه دلگرم‌ بود به بودن کسی این‌روزا... عجیبه.خیلی عجیب‌...
سلام
پیشاپیش ممنون از وقتی که میذارید.
من حدودا یه سال بود که به یکی از آشناهامون علاقه داشتم اما خب برای یه دختر خیلی سخته که بخوای ابراز علاقه کنی و کلی قضاوت به همراهش هست، مخصوصا اگر اون شخصم به هر دلیلی تو رو نخواد.
چند وقت پیش توی اینستاگرام سر یه استوری در واقع با اون آقا صحبت کردیم و خلاصه بعد از اون موضوع های بیشتری برای صحبت پیش اومد، البته باید بگم در تمام اون چند روز البته نه بطور مداوم کامل محترمانه دور از هر گونه هیجان یا حرفی از ع
دانلود آهنگ جدید مسعود صادقلو به نام از این آدما دورم کن
هم اکنون دانلود کنید آهنگ از این آدما دورم بد و خوب نداره خستم از کن مسعود صادقلو  با لینک مستقیم کیفیت ۳۲۰ به همراه متن موزیک از رسانه آپ آهنگ
Download New Music By : Masoud Sadeghloo – In Rooza

ادامه مطلب
لایستوی القاعدون من المومنین غیراولی‌الضرر و المجاهدون باموالهم و انفسهم... فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما / نساء ۹۵
ربّ انی لما انزلت الی من خیر فقیر / قصص ۲۴
آیه‌ها تو ذهنم میاد... درست وقتی که بریدم.
بهش می‌گم برگرد... میگه: حرفشم نزن.
دیگه با من از اربعین نگید.
خیلی سخته قاعد باشی ولی نخوای باشی.
خیلی سخته بخوای مجاهد باشی ولی نتونی.نمی‌دونم این چه احوالاتِ سختیه. سکراته... معلوم شد مرگ چه شکلیه...

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها